زدست دیده و دل هر دو فریاد       که هر چه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش ز فولاد         زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

بابا طاهر عریان

ای دیده تویی که مرا به محبت او دچار ساختی تازگی گونه اش تو را فریفت و سختی دلش را از یاد بردی

شیخ بهایی

.

 

.

دیده از کودکی میدید جسمی بی احساس سرد کارش را انجام میدهد دل را چه آمده چرا این روزها در آتش است؟؟؟

چرا گاهی فرد را با اینکه هر روز در جلو ی چشممان هست نمی بینیم؟

چرا گاهی با فردی که برای اولین بار می بینیم چنان احساس آشنایی  پیدا میکنیم که گویی همه عمر او را میشناختیم؟

گویا کسی را به قدر او نمشناسیم؟

کار دل است یا دیده؟

به قول استاد شریعتی وقتی بود او را نمیدیدم وقتی میخوند نمیشنیدم وقتی دیدم که نبود وقتی شنیدم که نخوند؟

این چشم که هزار بارش به گناه آلوده کردیم گمان نمیکنم بتواند عشق را دریابد. گمان نمیکنم ....

در جایی که عقل عشق را در نمیابد دیده چگونه تواند؟

عارفی چه نکو فرمود: هر کس محبت و عشق را تعریف کند آنرا نشناخته است.



تاريخ : دو شنبه 17 شهريور 1393برچسب:عشق,دیده,کشکول,شیخ بهایی,دل,بابا طاهر,دکتر,علی,شریعتی,گناه,قلب,عقل, | 21:8 | نویسنده : مجید حیدری |

در مورد چگونگی مرگ عطار «شیخ بهایی» در کتاب معروف خود «کشکول» این واقعه را چنین تعریف می کند: «زمانی که لشکر تاتار به نیشابور رسید اهالی این شهر را بیرحمانه قتل عام کرد. در همان زمان، ضربت شمشیری توسط یکی از مغولان بر دوش شیخ خورد که شیخ با همان ضربت از دنیا رفت» و باز نقل کرده اند که چون خون از زخمش جاری شد شیخ بزرگ دانست که مرگش نزدیک است . با خون خود بر دیوار این رباعی را نوشت :

در کوی تو رسم سرفرازی این است

مستان تو را کمینه بازی این است

با این همه رتبــه هیچ نتوانــم گفت

شاید که تو را بنده نوازی این است



تاريخ : چهار شنبه 22 آبان 1393برچسب:عطار,کشکول,مرگ عطار,شعر,لحظه مرگ, | 18:39 | نویسنده : مجید حیدری |

*ایاک نعبد و ایاک نستعین*

«تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم»

در زمینه ی اینکه چرا با وجود اینکه مقام جای تواضع است ، با این همه نون جمع در آن به کار رفته است؟

امام رازی «در تفسیر الکبیر» خویش آورده است:

در شریعت ما آمده است که اگر کسی کالایی چند را دریک معامله بدیگری بفروشد،وسپس پاره ای از آنها معیوب در آید،مشتری راست که معامله را همان گونه بپذیرد و یک جا رد کند ونمی تواند کالای معیوب را پس دهد و سالم را بپذیرد. در اینجا نیز از آن رو که بنده بندگی خویش را ناقص و معیوب همی بیند.آن را به تنهایی به حضرت باری تعالی عرضه نمی کند.بل عبادت دیگر بندگان از جمله انبیا و اولیا و صالحان را به آن پیوند میدهد.و همه را یک جا عرضه می کند،به این امید که عبادت وی نیز در آن بین مقبول افتد،چرا که عموم آن عبادات بی تردید مقبول می افتد و چون پذیرفتن سالم و پس دادن معیوب معامله ای است که پروردگار خود بندگانش را از آن نهی کرده استو این کار شایسته بزرگواری حضرت باری نیست،از این رو راهی جز قبول مجموع نمی ماند که آن خود مراد است.

 کلیات کشکول شیخ بهایی به ترجمه ی نیلوفر قلی پور صفحه ی 12



تاريخ : جمعه 9 اسفند 1392برچسب:کشکول,شیخ بهایی,ایاک نعبد وایاک نستعین,امام رازی,تفسیر الکبیر, | 12:23 | نویسنده : مجید حیدری |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 33 صفحه بعد